Wednesday, 4 October , 2023
امروز : چهارشنبه, ۱۲ مهر , ۱۴۰۲ - 20 ربيع أول 1445
شناسه خبر : 8216
  پرینتخانه » آخرین اخبار, ویژه, یادداشت تاریخ انتشار : 17 مرداد 1402 - 21:43 | | ارسال توسط :

خبرنگاری سخت است مثل شریف زیستن

زندگی سخت شده است، همه چیز زندگی سخت شده است؛ یک وقتی می رفتیم 50 تومان می دادیم یک ساندویچ با نان اضافه می گرفتیم سیر می شدیم. (50تومان ان وقت‌ها یعنی 500 ریال نه مثل الان که 50 تومان نسبت به مایه داری آدم هایش یا 50 میلیون تومان است یا 50 میلیارد ) برای سفارش دادن هم کافی بود بگویی یه همبر بده با نان اضافه، آن وقت ها همبرگرها معمولی و مخصوص نبودند، بعدها همبرگرها هم مخصوص شدند،طبقه بندی شدند از 30 درصد تا گوشت خالص!
خبرنگاری سخت است مثل شریف زیستن

امروز اما حتی انتخاب کردن همبرگر هم سخت شده است، می روی ساندویچی می گویی بی زحمت یک همبرگر ، لیستی جلویت می گذارد نوشته: دوبل برگر،رویال برگر،تاپ برگر ، چیکن برگر، بعد یهو می بینی برای سه تا ساندویچ برگر نیم میلیون تومان از جیب داده ای!
زندگی سخت است، خب البته برخی دولتمردان ما با سیاست هایشان، سخت ترش هم کردند، آنقدر سخت که حالا دیگر شریف زیستن قدری ناممکن شده است، نه اینکه نشود، می شود اما پیر آدم در می آید.
خبرنگاری هم فرقی ندارد، کار خبرنگار، روزنامه نگار، کاری است مثل همه ی کارها، مثل پاکبانی، شیشه پاک کنی، پنچرگیری، نردبان سازی، جوشکاری زیر عمق دریا،باغبانی، حمالی، جراحی قلب، پرستاری، …خلاصه مثل شغل همه شما ، سخت بود، سخت تر شده است.
ما گاهی ، باید چیزهایی بنویسیم که حال خودمان بد می شود مثل افتتاح یک عدد بلوار در خیابان منتهی به میدان اول با حضور مقامات ارشد، مثل بازدید آقای مسئول از ادارات، همان کاری که وظیفه هر روز اوست، ما باید ان خبر را بنویسیم که اگر ننویسیم پول چاپ نشریه از فروش هیچ روزنامه ای به دست نمی آید.
خبرنگار، ماهیانه باید حق بیمه خود را تهیه کند، باید کرایه خانه بدهد، برود نان بخرد ، گوشت بخرد، مرغ بخرد، پول آب بدهد،برق،گاز، پول اینترنت و به تعداد افراد خانواده اش هزینه زنده ماندن و زندگی کردن را فراهم نماید، کاری که همه ی شما می‌کنید!
خبرنگار، اصلاح می کنم،اکثر خبرنگاران شغل دومی ندارندکه پولش را خرج زندگی کنند و اینسو بزنند زیر میز و داد بزنند ما هرخبری را منتشر نمی کنیم که این خبر اصلا ارزش خبری ندارد که این مسئول دروغ می گوید، ریا می کند، حرف هایش با اعمالش یکی نیست، که این افتتاح صوری است، که ان مسئول سابق که امروز بساز و بفروشی دارد، امروز بنگاه دلالی دارد، امروز تجارتخانه دارد، خیانت کرد!
لابد می پرسید پس قید رسالت را زده اند، همگی!
خیر، گفتم بدانید، بدانیم که اگر خبرنگاری لابلای همه ی نقدهایش، ایستادگی هایش، داد زدن هایش، ننوشتن هایش، مجبور می شود رپورتاژ هر تازه به دوران رسیده ای را تیتر هفته نامه و پایگاه و خبرگزاری اش کند، آنجا جایی است که گاهی نمی شود که نمی شود که نمی شود ایستادن!
خبرنگاری سخت است، مثل با شرافت زیستن اما گواهی می‌دهم بسیاری ، خیلی از اهالی رسانه همچنان شریف زندگی می کنند بدون آنکه مدعی باشند اینکاره‌اند!
فقط ای کاش می شد روزی اقتصاد رسانه آنقدر شکوفا می شد که دست رسانه نیازمند پول دولت نمی گردید تا آنوقت اطلاع رسانی، روزنامه نگاری، خبرنگاری و … را به معنای واقعی در ویترین رسانه ها می دیدیم ،آرزویی که مثل سایر ارزوها با ما به گور خواهد رفت!

نویسنده : ابوذر بابایی زاده - سردبیر
برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.

به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : ۰
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی باشد منتشر نخواهد شد.