امروز : دوشنبه, ۱۶ مهر , ۱۴۰۳ - 4 ربيع ثاني 1446
پشتپرده بومیسوزی!
انتخابات قبل از اتفاقات!
هنوز اتفاق تلخ برای بالگرد ریاستجمهوری اسلامی ایران رخ نداده بود که شورای اصلاحطلبان لرستان با دستور کار انتخاب رئیس و اعضای جدید برای فعالیت تا زمان برگزاری انتخابات خرداد ۱۴۰۴ ریاستجمهوری گرد هم جمع شدند. چون کسی امید به بازگشت اصلاحطلبان به میدان را نداشت بسیاری از اعضای شورای اصلاحطلبان استان در جلسه مذکور شرکت نکردند و اساسا شورای اصلاحطلبان را تشکیلاتی غیررسمی و ناکارآمد میدانستند. ترکیب دعوتشدگان نیز به نوعی بود که به راحتی میشد حدس زد چه مدل انتخابی در هیاترئیسه جدید رخ میدهد.
واقعیت این است که احزاب عضو شورای اصلاحطلبان لرستان احزابی کاغذی هستند بدون داشتن عضو ؛ گاهی یک نفر به جای سه حزب رای میدهد ؛ دبیران برخی احزاب اساسا هرگز شرکت نمیکنند و هربار یک نفر به جای انان در جلسات هرازگاهی شرکت میکنند و اینچنین بود که در ان شب معروف شورای اصلاحطلبان با هیات رییسه جدید تشکیل شد ؛ با یک رایگیری فرمالیته و حتی خارج از قوانین اساسنامه شورا!
تشنگان قدرت
با حادثه بالگرد ریاستجمهوری ، انتخابات زودهنگام در دستور کار نظام قرار گرفت. پزشکیان در اوج ناباوری تایید شد و شوق بازگشت به قدرت در بخشی از اصلاحطلبان استان فوران کرد ،تا جایی که تصمیم گرفتند علاوه بر شورای اصلاحطلبان ، ستاد دکتر پزشکیان را هم در استان در دست بیگرند. محفلگرایان راهی پایتخت شدند ، درگیری در دل پایتخت آغاز شد که چه کسی رییس ستاد پزشکیان باشد. نهایتا اختلافات باعث شد چندین حکم از تهران صادر شود ، یک رییس ستاد مرکزی و دو ستاد مردمی ! بعد از انتخابات اما زمان بحث بر سر انتخاب استاندار داغ شد ؛ از همان فردای پیروزی و سوالات حول محور دو موضوع میچرخید! بومی یا غیربومی!؟
در صورت بومی چه کسی استاندار شود؟
نسخهی سوزاندن بومیها!
یک طیف خاص از جریان اصلاحطلبی تمام تمرکزش بر روی گزینهی مورد مقبول خود از میان بومیها بود و برای همین تمام تلاش خود را انجام داد تا با مهندسی گزینهها ، خروجی استان به نام آن شخص ختم گردد. اما یک دردسر بزرگ پیشروی انها بود ، فضای مجازی و عریانی بازیگران! بازیگران این نسخه دستشان رو شده بود، بدنام شده بودند و حالا به راحتی نمیتوانستند جریان سیاسی حامی پزشکیان را دور بزنند.
مشکلات دیگری هم داشتند از جمله نمایندگان مجلس و دوم گزینههایی که خودشان در پایتخت رایزنیهای قوی را شروع کرده بودند.
آنها حتی دست به یک حرکت انتحاری هم زدند و تلاش کردند تنها یک گزینه را به تهران معرفی کنند ، امضا جمع کردند و جشن گرفتند اما بازهم عالم مجازی تشت انها را از بام انداخت.
اینبار تصمیم گرفتند با اضافه کردن چند گزینه پوششی ، گزینه اصلی خود را باسلامت از هفتخان پیشرو عبور دهند. اما در کنار گزینههای پوششی یک مشکل اساسی وجود داشت و آنهم خودسرها بود!
خودسرها بدون هیچ گونه سابقه درخشان صرفا به دلیل توهم موجود در وجودشان خود به تنهایی وارد ماجرا شده بودند و در حال رایزنی با موثرین انتخاب استاندار بودند.
کار به جایی رسید که حالا در کنار تکگزینه این جریان ، گزینه نمایندگان ، پوششیها ، خودسرها ، چند گزینه قابل تامل نیز وارد گود شوند که نمیشد آنها را نادیده گرفت ویژه که آنها روابط موثری نیز در پایتخت داشتند. لذا تصمیم عوض شد!
آنها زیر میز تصمیم واحد زدند ، چرا که حاضر بودند چهرهای غیربومی حتی ضعیف وارد استان شود اما میدان مدیریتی به دست گروه دیگری از جریان اصلاحطلبی در استان نیفتد ، لذا تابلوی ورود آزاد بر سردر ستاد نصب کردند تا با افزایش گزینهها ، بخش تصمیمگیر در پایتخت قید انتخاب گزینه بومی را بزند و از ته جعبه احتمالا گزینهای غیربومی را روانه استان کند.
نیت روشن است ، بومیسوزی با انداختن نام تمامی داشتههای است با روشی سیاه بدین شکل که نامهای موردپسند را در کنار لشگری سیاهلشگر قرار دهند تا اساسا این لیست از اعتبار بیفتد.
نسخهی دولت برای لرستان بدون شک ما سالهاست از کشور عقب هستیم ، هربار یک جریان میآید و بدترین انتخابهای ممکن را برای لرستان انتصاب میکند.
راهی نیست و باید پذیرفت در دولت پزشکیان نیز قرار نیست معجزهای رخ دهد غیر از ایجاد اندک امیدی در لرستان به موازات ایجاد تغییرات سیاسی اقتصادی اجتماعی و فرهنگی در کشور و به واسطهی همین اندک امید است که میبایست مطالبهگری جدی در بحث انتخاب استاندار شکل بگیرد.
اگر مردم و کنشگران استان شفاف معیارهای انتخاب استاندار و سایر مدیران استانی را معرفی کنند قطعا مساله بومی یا غیربومی چندان اهمیتی ندارد که این شاخصها هستند که میتوانند درستترین انتخاب را ضمانت کنند نه فلان بزرگ فلان طایفه و فلان نماینده و فلان حزب!
احزاب ما جایگاهی نزد افکار عمومی ندارند که حالا بتوانند نمایندگی افکار عمومی را برعهده بگیرند و البته این نه جای خرسندی که باعث بسیاری از عقبماندگیهای سیاسی در سطح کشور است.
برادر عزیزی که با داروهای مختلف امروز سرپا مانده است چگونه میخواهد بر صندلی مدیریتی استان تکیه بزند. برادر عزیزی که هیچ تجربه مدیریتی در سطح استانداری ،فرمانداری و مدیریتی استان نداشته است چگونه انتظار دارد کشور در این شرایط حساس با او موافقت کند. دوست بازنشسته عزیزی که هیچ سابقهای در مدیریت اجرایی کشور نداشته و دهها سال است از استان فاصله دارد بومی نیست ، خود غیربومی است و البته غیربومی ناکارآمد!
بسیاری از عزیزانی که اینروزها تلاش کردهاند برای دیده شدن نامشان در لیست گزینههای استانداری قرار بگیرد خودشان هم میدانند در هیچ کجای بازی نیستند اما برخی مسایل شخصی باعث شده است تا اینگونه راضی شوند با ابروی یک استان بازی کنند. ما اطلاع داریم خیلی از اقایان با علم عدم امکان رسیدن به این جایگاه اصرار داشتهاند که نام ما نیز در این لیست قرار گیرد. مگر میشود گزینهای خودش بیانیهی عدم پذیرش مسئولیت در استان منتشر کند و از آنسو نامش در لیست قرار بگیرد.
چگونه ممکن است شخصی راضی شود نامش در لیست گزینهها باشد و فردای انتشار انصراف دهد به حرمت جوانان! این اشفتگی سیاسی در استان ویژه در میان اصلاحطلبان حلنشدنی است مگر انکه یک نسل خاص بپذیرد دیگر برای امور سیاسی _تشکیلاتی پیر شده است و امیال شخصی او بر منفعت عمومی سبقت گرفته است و البته با توجه به میزان تشنگی این عزیزان راهی نیست مگر عبور نسل جوان از انان البته با چشمی گریان از خاطرات و نوستالژیهای این نسل در روزگاری که نامشان عزت بود و سربلندی اصلاحات در لرستان!
این مطلب بدون برچسب می باشد.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت سایت منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی باشد منتشر نخواهد شد.