Friday, 18 October , 2024
امروز : جمعه, ۲۷ مهر , ۱۴۰۳ - 15 ربيع ثاني 1446
برچسب : ابوذربابایی زاده
به بهانه هفته کتاب و کتابخوانی

جای خالی را با کتاب خوب پرکنیم!

یک چیزهایی جایگزین ندارند، چیزی مثل حس خوردن همان لیوان چای داغ به وقت خستگی که اگر نم نم بارانی هم بزند که دیگر می شود سکانس برتر ، چیزی مثل نشستن واژگان یک کتاب در پس زمینه ی ذهن آدمی در روزگاری که کمتر کسی می فهمد شب را تا صبح نشستن و خواندن کتاب امانتی یعنی چه ، یعنی چه ذوق رفتن به کتابخانه برای گرفتن کتاب هایی که برای پر کردن تمام خلوت تو کفایت می کرد، در عصر تلفن های سکه ای!

23 آذر 1401

شهرمن من به تو می اندیشم!

خرم‌آباد را هرکسی طوری توصیف می‌کند ، نه اینکه قصه‌ی فیل مولانا باشد ، نه ، اساساً بستگی به زیست هر نسلی این شهر تغییر کرد و آنقدر دست به دست شد ، دست دستی شد، که دسته‌ی چندمش رسید به دست نسلی که امروز می‌گوید :بزرگ بشم از این ” خراب‌شده می‌روم انگار نه […]

20 اردیبهشت 1401

وضع موجود ؛ وضع فردا!

جدالِ "بانیان وضع موجود" با "بانیان وضع‌ فردا" از همان انتخابات ۱۳۹۶ شروع شد و تا امروز ادامه دارد....

27 فروردین 1401

یادداشت های من

زنگ تفریح لازمیم!

پیش تر اعتراف کرده بودم که استثنای مرغ سحر که گوش دادنش جهت درمان برخی دردهای خفیف سمت چپ قفسه سینه بود ، من شجریان گوش نمی‌دادم اما تا دلت بخواهد اقبالی و حامدی و اینها گوش می‌دادم؛ حالا اگر بخواهم پرونده‌ام را تکمیل کنم باید بگویم من زیاد موسیقی لری را گوش نمی‌دهم از بس شعر ندارند....

10 فروردین 1401

یادداشت های من

میزبان غافلگیر از این همه میهمان!

می‌دانم امروز به وقت اولین روز از سال نو زمان مناسبی برای نشان دادن وضع موجودمان نیست اما گیریم که گفتیم اینجا همه چیز گل و بلبل است ، میهمان کور که نیست ، می‌آید می‌بیند وضعمان را!

01 فروردین 1401

یادداشت های من

صدسال خستگی!

یک چیزهایی سالهاست که تمام شده و ما فقط یادش را گرامی می‌داریم مثل طعم خیار ،گوجه ، هندوانه ،عیدنوروز ،گوشت چرخ‌کرده گوسفندی ،مرغ ، شب یلدا ،خربزه ،همسایه ،نان سنگک ،انتخابات پرشور و این چیزها…

29 اسفند 1400

یادداشت های من

هوای هم رو داشته باشیم

گفت کار خوبه خدا درست کنه ، سلطان محمود خر کیه… چهارراه رو که رد کردیم به افسر سلام کرد! امان نداد فکر خوب کنم ، گفت: روزی دوبار سلام کنی قیافت براشون آشنا میشه، تو رودربایستی جریمه‌ات نمی‌کنن! گفتم: من خیلی فکر کردم ، کار خوبه خدا درست کنه اما خدایی سلطان محمود هم […]

25 اسفند 1400

یادداشت های من

انگشتانِ خطارکار من!

یکی ما را فحش داد، گفتم اشکال کار از ماست ، در طول حیاتمان هرگز تلاش نکردیم به خطاهایمان با کمی اغماض رسیدگی کنیم تا خبط‌هایمان را هرچهارسال تکرار نکنیم و اینجوری هوای هجرت نداشته باشیم! این بدن ما از زبان تا همین دست‌ها نباید به این سادگی قسر در بروند! مثلاً همین دست! یا […]

10 اسفند 1400

عرقی که خشک شد،مزدی که پرداخت نشد!

امروز کارگران شهرداری منطقه 3 خرم آباد در مقابل استانداری لرستان تجمع کرده بودند با بنری که از لحاظ نوشتاری ایراد داشت و زیویار را استاندارخرم آباد خطاب کرده بود اما چیزی مهم تر از مقام استاندار آنجا در دل بنر همه چیز را به حاشیه برده بود، مساله ای به نام حقوق های عقب افتاده!

02 اسفند 1400

یادداشت های من

تشنگان قدرت

باید دوره‌های ریاست‌جمهوری هر دو سال یک‌بار میان دو جناح اصلی کشور رد و بدل گردد ورنه فاجعه رخ می‌دهد! شما نمی‌دانید وقتی یک نفر عاشق خدمت ، هشت سال از قدرت دور می‌ماند به وقت بازگشت نه به عزل رقیبش که گلاب به رویتان به کمتر از چوب در آستین‌ کردنش، رضایت نمی‌دهد! هشت […]

26 بهمن 1400

یادداشت های من

وطن / هم وطن!

وطن خاکی است که آدم بر آن زاده می‌شود ،راه می‌رود، بچگی می‌کند، جوانی می‌کند، خطا می‌کند، خامی می‌کند، سجده می‌کند، پخته می‌شود،باز خطا می‌کند، زندگی می‌کند ،می‌خندد گریه می‌کند،شعر می‌خواند ، شعار می‌دهد، نق می‌زند ، داد می‌زند، آرام می‌شود، نیمرو درست می‌کند، یک لیوان چای می‌نوشد، موسیقی گوش می‌دهد، قرار می‌گذارد ساعت پنج هرجایی، یهو اما می‌میرد و در آن خاک آرام می‌گیرد.

21 بهمن 1400