امروز : دوشنبه, ۲۶ شهریور , ۱۴۰۳ - 13 ربيع أول 1446
سرویسهای پلاک قرمز!
دانشآموزی که صبح به وقت طی کردن خیابانِ منتهی به مدرسهاش ، عبور پلاکقرمزهایی را میبیند که نه پدر ، که رانندهی پدر در حال حمل رایگان یک عدد آقازاده یا شاید هم خانمزاده است که به طور اتفاقی در محیط بستهی مدرسه نامش همکلاسی است ، کینه میبرد در دل ، از یاردبستانی و پدرِ یاردبستانی و جد و آبادِ یار دبستانی که او فکر میکند این تبعیض است و این یعنی شروع اختلاف!
جامعه خیلی ساده دو شقه میشود وقتی عدهای از سر ناشایستگی میشوند مسئول که نهعلمش را دارند و نه عملش را و نه حتی تیپش را ، بعد همینها از فردای مراسم تودیع ، گویی تمام بیتالمال برایشان برچسب “استفادهی شخصی برای عموم آزاد نیست الی آقای مسئول” میخورد و اینها هی از فردا میخورند، میخورند، میخورند از حق من و تو و ما تا جایی که رانندهی شخصی میشود گماشتهی دست به سینه برای آقازاده روبروی درب خانه و مدرسه!
اینروزها یعنی دقیقاً از اول ماه مهر تا آخر خرداد هر سال ، بسیاری از پلاک قرمزها مهمترین ماموریتشان قبل از بردن آقای رئیس به اداره ، حمل آقازاده است به مدرسه ، دهانشان بدبختها سرویس میشود اگر سرویس آقازاده نشوند و این شروع بیاعتمادی نسلی است که ما به او در کتابهایمان از حق الناس گفتهایم، از عدالت، از هرچیزی که به او ثابت کنیم ما ایرانیها فرق داریم با همهی دنیا و او در خیابان هرچه که دیده ، این نبوده که ما گفتیم!
آری جامعه خیلی راحت شقّه شقّه میشود، به راحتی قدم زدن دانشآموزی در یک صبح پاییزی و دیدن سرویسهای پلاکقرمز وقتی مسئول فکر میکند چهارسال وقت دارد که بار خود را ببندد و ما رعیت تمام آن چهارسالها زیر بارِ نداری ماندهایم!
این مطلب بدون برچسب می باشد.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت سایت منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی باشد منتشر نخواهد شد.