من خوابهایم را گاهی مینویسم شاید یک روزی بتوانم رمزگشایی کنم ، خب البته خوابهای من هرگز به کیفیت دیدن خوابِ خورده شدن هفت گاو چاق توسط هفت گاو لاغر نمی‌شود که ما سالهاست گاوهای چاقمان را گاوهای لاغر خورده‌اند این که دیگر خواب نمی‌خواهد اما خواب‌های خوش کم ندیده‌ام که بعد از بیداری دعا می‌کردم ای کاش خواب به خواب می‌رفتم!

البته ما از باریتعالی انتظار لطف بیشتر داریم ، به هرحال خواب تنها خلوتی است که تو آزادمطلقی و هر غلطی را درست یا غلط می‌توانی انجام دهی …!

اصلاً خواب تنها خلوتی است که تو می‌توانی در میان هر جماعتی ظاهر شوی، هرچه بخواهی بگویی، هرچه خیال است انجام دهی ، هر ناکرده ای را به فعل تبدیل کنی و هر نادیده‌ای را به چشم ببینی!

خواب چهار حرف نیست خواب تمام حرف‌های نزده است، خواب شکستن تمام مرزهاست، خواب رجعت است به نارفته‌ها ، خواب افتادن پرده‌هاست بی ترس از عقوبت کار ، خواب حیات تمامی رویاهای مرده است

و من خواب دیدم ، خیر باشه، خوابم آنقدر خواب بود که به وقت بیداری لحظه‌ای پی آن گشتم، مثل مرده‌ای که باور نداشت انجایی که هست زمین نیست ، به ثانیه‌ای همچنان روی زمین و یک جایی که نمی‌دانستم کجاست معلق بودم در پی ادامه‌ی خوابم!

خدایا خواب را از این ملت نگیر، خدایا این خلوت را از بشر نگیر، خدایا خواب نعمت است و ما غافل از سپاس، خدایا خواب‌هایمان را بیشتر فرما، الهی به خوابهایمان رنگ ببخش، خدایا خوابهایمان را تعبیر کن آنطور که خودمان می‌خواهیم و خودت می‌دانی ، خدایا خواب دیشبم را بین خودمان بماند جایی نگو، برایم بد می‌شود،اینجا ظرفیت آنجا را ندارد که هرچیزی را بگویی ، رویا کنی و خواب ببینی و شما هم بگویی این مخلوق من است ، آزاد آفریدم تا زندگی را هر شکل که می‌پسندد نقاشی کند!