امروز : دوشنبه, ۱۲ آذر , ۱۴۰۳ - 1 جماد ثاني 1446
شهرمن من به تو می اندیشم!
خرمآباد را هرکسی طوری توصیف میکند ، نه اینکه قصهی فیل مولانا باشد ، نه ، اساساً بستگی به زیست هر نسلی این شهر تغییر کرد و آنقدر دست به دست شد ، دست دستی شد، که دستهی چندمش رسید به دست نسلی که امروز میگوید :بزرگ بشم از این ” خرابشده میروم انگار نه […]
خرمآباد را هرکسی طوری توصیف میکند ، نه اینکه قصهی فیل مولانا باشد ، نه ، اساساً بستگی به زیست هر نسلی این شهر تغییر کرد و آنقدر دست به دست شد ، دست دستی شد، که دستهی چندمش رسید به دست نسلی که امروز میگوید :بزرگ بشم از این ” خرابشده میروم
انگار نه انگار اینی که میگویند خرابشده، برای “بچونِ شهر” قسمی در حد قسمناموسی بوده، چیزی در حد “وِ شیر مادرم” یا قسمهای دیگر!
نمیدانم آدمهای “خایدالو” در عصرشان از وضعیت شهر رضایت داشتند یا نه، یا شاپور ذوالاکتاف چه دید در آن خرابههای خایدالو که “شاپورخواست” را بنا کرد اما حداقل خوب میدانم نسل خودم با “خورمووه” چه کرد!
پیشتر یک اعتراف کنم ، من امروز در این سن، دیگر تعصب کوچه و خیابانهای شهرم را مثل شما “داشیها” و آجیهای عزیز نمیکشم، که شهرم تنها بخشی از وطن من است که در مثل، وطنم اگر پیراهنم باشد ، شهرم میشود جیب خالی سمت راست پیراهنم، که این لباس تن آنقدر وصله وصله دارد که دلم تنها برای چاکهای جیب خالیم نسوزد!
اما گفتم به وقت فردا، یادی کنم از این جیبخالی، یادی کنم از شهری که لامصب شاید از ریخت و قیافه افتاده باشد اما هنوز هم مثل جوانیهایش گاهی دل میبرد!
شهر من آنوقتها یک جایی داشت( الان از کاربرد ان خیابان بیخبرم) ، جوانهایش به وقت ۵عصر ول میشدند از سر میدان تا انتهای آن سه راه،هی میرفتند و برمیگشتند و خدا میداند در این رفت و برگشت چه زندگیهایی که شکل نمیگرفت!
یک میدانی داشت، بچونش چپ کردند، یک خیابان داشت بچونش راست شدند؛ خلاصه چپ و راست که شدند، مادر شهر من را به عزایش نشاندند؛ لاکردارها ورود به میدان و خیابانشان هم به این سادگی نبود ،باید دستخط میداشتی!
یک جایی دارد این شهر، از بس کوچههایش تنگ بود نفس مردمش گرفت رها کردند رفتند ،خرابهای است الان، الان سخت است آنجا زندگی کردن ،برایت حرف درمیآورند!
شهر من قلعه دارد ساخت قدیم است، پل پابرجا دارد که آنهم ساخت قدیم است، آثار ساخت جدیدهایش هنوز تکمیل نشده، پول نیست مثل آن قدیم!
شهر من هرچند سرتاپایش جنوبِ تهران است، اما جنوب و شمال دارد ، جنوب و شمالش بستگی به ترکیب شورایش گاهی دیده میشود ، گاهی نه ، این هم بگویم این جنوب و شمال ما در حوزهی سیاسی البت کم از جنوب و شمال طهرانیها ندارد، با این تفاوت که جنوب انها اگر محمود را برگزید و شمالش محمد را، اینجا جنوب و شمالش به وقت برگزیدن …..بماند!
خلاصه کنم که شهر من چیزی است مثل باقی وطنم، همانقدر خرم و آباد !!!
ابوذربابایی زاده
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت سایت منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی باشد منتشر نخواهد شد.