Wednesday, 23 October , 2024
امروز : چهارشنبه, ۲ آبان , ۱۴۰۳ - 20 ربيع ثاني 1446
شناسه خبر : 3109
  پرینتخانه » آخرین اخبار, ویژه, یادداشت تاریخ انتشار : 29 اسفند 1400 - 10:36 | | ارسال توسط :
یادداشت های من

صدسال خستگی!

یک چیزهایی سالهاست که تمام شده و ما فقط یادش را گرامی می‌داریم مثل طعم خیار ،گوجه ، هندوانه ،عیدنوروز ،گوشت چرخ‌کرده گوسفندی ،مرغ ، شب یلدا ،خربزه ،همسایه ،نان سنگک ،انتخابات پرشور و این چیزها…
صدسال خستگی!

البته این را دهه‌ی شصتی‌ها به قبل بیشتر متوجه می‌شوند چون فکر می‌کنم اساسا از آغاز دهه‌ی هشتاد، مشابه این چیزها را جای اصلش به ما مالاندند! مثل تمام داروهای مشابه‌ای که همه‌ی این سالها مصرف کردیم!

من معتقدم عید به وقت تحویل سال یک هزارو سیصدو… ؛مُرد اما، ما تا وقتی زنده‌ایم باید از دو سه روز مانده به تحویل سال نو، دنبال بهانه بگردیم برای زنده نگه داشتن یادش، اصلاً یاد یک چیزهایی از خودش مهم‌تر است ، مثل خاطره که سالها بعد یاداوری ان لذت داره!

ما آنروزها باورکنید حتی به بهانه‌ی ۲۹ اسفند که مصدق نفتی شده بود هم شاد می‌شدیم، نه مثل الان که دولت شب میرود جلوی عابر بانک برای ملت ۴۵ هزارتومان پول نفتی کارت به کارت می‌کند، صبح به جای تشکر می‌پرسیم: باقیش کو…. باقی چی کو الدنگ !؟مگه اصلش چقدر بوده !؟ مگه تو اصلاً خبر داری از جیب دولت!؟

داریم وارد قرن جدید می‌شویم ، نترسید قرن جدید ترسناک‌تر از قرن قبلی نیست، باور ندارید از ۱۳۰۰ تا ۱۴۰۰ را مرور کن ببین بلایی هست که بر سر جد و آبادت تا خودت نیامده باشد!؟

اگر امروز ما از کرونا نمی‌میریم ، صدسال پیش جدمان بدون دوز سوم واکسن از وبا مرد!

در سالی که آمار مرگ و میر تهران نهایتاً ۴هزارنفربود حدود ۷۰هزار نفر مُرد، بی‌واکسن، بی ماسک البته با الکل و ماست و …

ما در یک قرن حادثه‌ها دیده‌ایم ، در قرن گذشته یک صبحی ما با شعار زنده باد، پیرمردنفت‌فروشمان را شیر کردیم فرستادیم وسط، عصر داد زدیم مرده باد ، بنده خدا پُست و مال و… همه را از دست داد، گرامیداشت او هم شد ۲۹ اسفند که هیچ، همه گرفتار آرایشگاه هستیم!

(پیام بازرگانی: آیا می‌دانید صد سال پیش تولید نفت خام ایران مثلا در ۱۹۲۳ معادل ۲۵٬۲۳۱٬۰۰۰ بشکه بود که درآمد ایران از آن فقط ۴۰۰٬۰۰۰ لیره بود و همان سال بودجهٔ کشور هم ۲۶٬۳۱۸٬۷۰۰ تومان بوده است)

اصلاً خدا می‌داند ما تو این صد سال قبل چند نفر را شیر کردیم، بدبخت کردیم؛ آخری همین عبدالناصر ،گفتیم کاندید شو ما میزنیم زیر میز ، هیچی دیگه میزش را هم از دست داد ، ورنه چی کم داشت از بقیه کاندیداها که الان همه خوشبخت شدن رفتن زیر یک سقف!

بگذریم ، سال جدید بگردید دنبال بهانه‌ای برای شاد بودن، بهانه‌ای مثل عید، خاطره، پایان فقر مطلق، سود سهام عدالت، دوشنبه‌ها یا حتی چهارشنبه‌ها ؛ یا اصلاً خود تو ، آره خود تو، که بهانه‌ی شاد بودنی …

نویسنده : ابوذربابایی زاده
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : ۰
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی باشد منتشر نخواهد شد.