امروز : پنج شنبه, ۱۵ آذر , ۱۴۰۳ - 4 جماد ثاني 1446
حال بدمان را بدتر نکنید
هفده مرداد است و در سیاهی تقویم به نام روز خبرنگار ثبت شده، امروز هم مثل همهی روزهای دیگر است. نه خبر تعطیل میشود و نه سوژه؛ که انتظار هم غیر از این نیست. دغدغهها پابرجاست، دغدغهی زمان، دغدغهی مکان، دغدغهی نویسار و ارسال و انتشار و…!
بازهم روز خبرنگار است، شاید شاخه گلی تقدیممان شود…! چشم بیدار جامعه میشویم، نماد وجدان لقب میگیریم و از این حرفها… اما خودمان هم میدانیم که این هندوانهها نه شیرین است و نه دردی را از ما و مردم و همین جامعه که مثلاً چشم بیدارش هستیم دوا میکند.
روز خبرنگار اما شاید بهترین فرصت است، شاید هم تنها فرصت، که سوژه و منبع خبری و حتا رسانه در حد یک تیتر، لید، یادداشت، یک گزارش یا گفتوگو متعلق به خبرنگار باشد، جاییکه هرکسی از خودش بگوید و دغدغههایش و همهی آنچه که میتوانسته بگوید، ولی جایی برایش نبوده را به زبان آورد.
در چنین روزی شاید با خودمان فکر کنیم متوسط حقوق یک خبرنگار چقدر است؟ مزنه حقالتحریر و اینکه خبرنگاران کجای خط فقر هستند؟ کسی دلش به حال ما نمیسوزد و کسی برای خبرنگاران اشک نمیریزد…! خودمان هستیم و خودمان و برای هم اشک میریزیم و باهم میخندیم.
خبرنگار که باشی یکسری تجربهی مشترک داری، شاید شیرینترینش انتشار نخستین اثرت باشد، نخستینباری که اسمت را بهعنوان نویسنده در صفحات روزنامه، پای گزارش یک خبرگزاری و یا… میبینی و…، بعد از مدتی برایت عادی میشود.
اگر خبرنگار باشی و مطالبت هم اندکی و فقط اندکی به سلیقهی بعضیها جور در نیاید، حتماً شکایت و دادگاه و… را تجربه کردهای، شاید این سختترین قسمت زندگی یک خبرنگار است که با شکایت یک مسئول، سازمان، وزارتخانه و یا… پایمان به دادگاه باز شود.
کارِ خبر، شب و نصفشب نمیشناسد، برای یک گزارش به دل مناطق پُرخطر باید رفت، برای یک گفتوگو به اندازهی موهای سر تماس گرفت، گاهی در یک سوژه غرق شد، شاد شد، جوگیر شد، گریه کرد و گاهی هم جان را به خطر انداخت و شاید هم مانند شهید خبرنگار در افغانستان، اصحاب رسانه در هواپیمای سی۱۳۰ و…!
خبرنگاری بیهيچ قيد و شرطی جزو مشاغل پرمخاطره است. بیایید کمی منصفانهتر به این قشر نگاه کنیم و ببینیم مشکلات روزمرهی آنها و رسانههایشان را…! ببینیم آیندهی آنها و فرزندانشان را…! بیایید شاخه گلی تقدیم به قلمشان کنیم و به آنان دستمریزاد بگوییم و حالِ بدِ اینروزهایشان را بدتر نکنیم!
خبرنگاران و فعالان عرصه خبر، بیش از آنکه به تبریک و تقدیرهای آبکی نیاز داشته باشند، نیازمند و مشتاق شناخت و درک جایگاه شغلی و حرفهای و توجه به ضروریاتشان هستند. موضوعی که در این سالها با توسعهی رسانههای جمعی و افزایش نفوذ فضای مجازی، بیش از گذشته نیازمند توجه است.
در پایان بیهیچ دلیلی: «دلم تنگ است، دلم میسوزد از باغی که میسوزد…!»
این مطلب بدون برچسب می باشد.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت سایت منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی باشد منتشر نخواهد شد.