امروز : پنج شنبه, ۱۵ آذر , ۱۴۰۳ - 4 جماد ثاني 1446
پرورش مدیرمطالبه گر!
قطعاً این دوستان همسن و سال من یادتان هست وقتی زنگ آخر معلم نمیآمد ، ناظم میگفت: هرکی از همه ساکتتر باشه زودتر میفرستمش خونه!
ما هم خفه خون میگرفتیم؛ ساکت ، لبها را به هم فشار میدادیم، دستها گره کرده در بغل ، چشمها اوج معصومیت و دعا دعا که ما بچه خوبه باشیم زودتر از بغلی بزنیم بیرون از کلاس!
من فهمیدم نسل جدید مدیران ما ، متاسفانه هنوز آن باور غلط در پسزمینهی ذهنشان باقی مانده که فکر میکنند هرچه ساکتتر و کم حرفتر، هرچه همراهتر و هرچه پنهانکارتر ؛ این یعنی مدیر بهتر !
اصلاً اینها وقتی میروند جلسه با هیات دولت ، کتابهایشان را زیر پیراهن گذاشته آمادهاند تا زنگ بخورد زودتر از همه از ساختمان وزراتخانه بزنند بیرون!
همین است که خیار نشانمان میدهند و میگویند بخورید به خدا مثل موز است که والله تو باقی استانها همین هم پیدا نمیشه!! !!
اینجوری فایده ندارد، سیستم آموزشی ما باید ویژه تدریس بگذارد برای پرورش مدیران نسل بعد، اساتید زیادی هم وجود دارد با تجربه کار در لرستان برای آموزش بچههایمان که من اسم نمیبرم تبلیغ نشه !
من خودم مدیراسبق میشناسم میتواند در یک ترم به بچههایمان بیاموزد چطوری میشود شب در حالی که نشستهای در خانهی چپها ؛ راستترین آدم را بگذاری معاونت و صبح در حالی که با راستها در حال لابی هستی یک چپ را بفرستی تهران برای مصاحبه!
والله این استاد رو هر جای دیگه بود رو سر میگذاشتند!
من مدیر اسبق میشناسم که به بچههای ما درس ماندگاری رو یاد بده که چطور میشه از دولت موقت تا الان گزینهی مدیریت بود!
من مدیر میشناسم که روش صحیح دور زدن یک مجمع نمایندگان و خنثیسازی نمایندگان به دست خودشان در طول چهارسال را در همان ترم اول به بچهها یاد میده !
من استاد میشناسم در این کشور میتونه به بچههای ما بیاموزه که چطور میشود چهارسال هیچ کاری نکرد و مجدداً رای اعتماد از همان مردمی گرفت که اعتقاد دارند طرف هیچ کاری نکرده!!
من مدیر میشناسم ، آمارغلط که هیچ؛ خیار را رنگ میکند جای آناناس!!! میدهد تهرانیها بخورند ، آنها هم تا تهش میخورند!
ابوذربابایی زاده , طنز نوشته
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت سایت منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی باشد منتشر نخواهد شد.